توسعه کسب وکار
درس سوم
مدت تقریبی مطالعه : 10 دقیقه و 25 ثانیه
شغل مناسب من
این مسئله همیشه ذهن خیلی از افراد را به خود درگیر کرده، ذهن یک دانش آموز زمان انتخاب رشته، ذهن پدر مادر ها برای آینده فرزندانشان، ذهن یک متقاضی کنکور برای انتخاب اولویت ها، ذهن یک متقاضی شغل و کسب و کار و …
در دنیایی که اکثر غریب به اتفاق به شما توصیه می کنند تا یک شغل کارمندی برای خود دست و پا کنید و یک آب باریکه داشته باشید و بیمه و سنوات و … که در ذهن آن ها انتهای آسودگی و خوشبختی است، چنانچه که شما تصمیم دارید تا تبدیل به یک صاحب کسب و کار شوید، به شما از صمیم قلب تبریک می گویم، امیدوارم با خواندن این مطلب بتوانید راه خود را به خوبی بیابید، چرا که دلیل تهیه و انتشار این مطلب و حتی وبسایت نیز همین است.
انسان در درون خود از روح خدا دارد، این را در تمام کتب آسمانی و تاریخی و مذهبی می توانید بیابید، پس با استناد به همین مطلب باید گفت که از خصوصیات خداوند نیز در وجود ما هست، آیا چنین انسانی باید لقمه ای در سفره دیگران بگذارد یا خود تازه منتظر لقمه از سمت دیگران باشد؟.
حال قبل از هر چیزی باید به خواستن های شخص رجوع کرد، باید با تمام وجود به این برسید که واقعا م خواهید جزو روزی رسان ها باشید یا روزی بگیران، باید با تک به تک سلول هایتان این را بخواهید و با خودتان پیمان ببندید که تمام خوبی ها و مسیرهایش را بپذیرید، حتی چالش ها، اگر چنین است پس این نوشته را از این به بعد جدی تر بخوانید در غیر اینصورت رها کنید و بیخیال ادامه مطلب بشوید.
ابتدا انگیزه و هدف خود را بیابید، ببینید می خواهید به کجا برسید و دلیل این خواسته چیست، چرایی شما بابت آن هدف و انگیزه چیست، میتوانید با خواند « هدف » با این مهم بیشتر و کامل تر آشنا بشوید.
حال با فرض داشتن هدف و انگیزه بیایید کار را ادامه دهیم، بگذارید ابتدا همه چیز را بررسی کنیم:
شما تصمیم گرفتید که شغل خود را داشته باشید، هدفتان مشخص، بستر مناسب را یافته اید و حالا م یخواهید بدانید با این بستر چگونه باید به هدف خود برسید، بسیار عالی …
حال باید ابتدا یک لیست از دارایی های خودتان تهیه کنید، اشتباه نکنید! منظور ما این نیست که میزان موجودی بانک و خودرو و این ها را بنویسید، خیر، شما باید ابتدا لیستی از مهارت ها و پتانسیل ها را بنویسید، کمی از صرفا مدرک فاصله بگیرید، ببینید چقدر مهارت دارید و هر کدام از مهارت ها به تفکیک چیست؟
کمی بزرگ فکر کنید، ساده ترین مهارت ها را که حتی فکر می کنید به هیچ دردی نمی خورد نیز بنویسید، هرچه لیستتان کامل تر باشد فضا برای شما فراهم تر خواهد بود، وقتی این لیست تهیه شد حالا عمیقا به مطالب آن فکر کنید و بیندیشید که کدام کاربردی است و کدام خیر، بگذارید یک توصیه اساسی به شما داشته باشم:
شبیه انسان های خارق العاده و خلاق و کارآفرینی که همیشه اولین ارائه دهنده های یک محصول یا خدمات هستند به این لیست بنگرید، آن ها همیشه به موضوعات از زاویه دیگری نگاه می کنند، زاویه ای که مردم عادی حاضر نیستند آن را ببینند و فکر می کنند همینه که هست، فقط از خودتان بپرسید که اگر جای نیوتون بودید و سیب می افتاد، واکنشتان چه بود، سیب را بر می داشتید و می خوردید یا مثل نیوتون می نشستید و سوالات مهمی از خود می پرسیدید تا یکی از بزرگترین راز های طبیعت را کشف کنید و بیابید، در برخورد با توانایی هایتان نیز مانند نیوتون فکر کنید.
وقتی مهارت ها را یافتید و غربال کردید حالا باید ایده هایی داشته باشید، اگر فکر می کنید هنوز ایده ای شکل نگرفته ایرادی ندارد اما داشتن ایده در این مرحله برای شما یک برگ برنده حساب می شود، ببینید با این مهارت ها به صورت تفکیکی یا ترکیبی چه ایده هایی را می توان خلق کرد، کار سختی نیست، همه چیز در ذهنتان است و هنوز پیاده سازی نشده، سعی کنید موانع را بردارید و بدون حد و مرز خیال پردازی کنید، گویی کسی به شما قول داده هیچ شکستی در کار نیست. ( البته که در واقعیت نیز به همین گونه است )
حالا به سراغ مرحله بعد برویم:
پس از آن پتانسیل های بیرونی خود را بشناسید، لیستی از ارتباطاتتان تهیه کنید و ببینید آن اشخاص چه توانایی ها و ارتباطاتی دارند، بگذارید از یکی از بزرگترین نظریات اثبات شده بشری در دنیای پیشرفت و کسب و کار و تجارت پرده برداری کنم:
طی تحقیقاتی مشخص شده که 3 درصد مردم دنیا باعث رشد و پیشرفت بشر و این کره خاکی و حتی سیارات دیگر شده اند، حال سوال اینجاست، ما بقی یعنی 97 درصد دیگر کارشان چیست؟ پاسخ اعجاب برانگیز است، آنها این 3 درصد را به یک دیگر معرفی می کنند، پس به راحتی از ارتباطات دیگران نگذرید، این ارتباطات بسیار مهم و حیاتی هستند.
همه را لیست کنید، جز به جز، برای نوشتن تمام این لیست ها از تکنیک بارش فکری می توانید کمک بگیرید.
وقتی این لیست را تکمیل کردید به سراغ لیست قبلی بروید و ببینید مهارت های شما و ایده ها با کدام شخص یا ارتباطات تکمیل تر شده و یا حتی همخوانی دارد.
سپس منابع را دریابید، منظور از منابع هم منابع مالی و هم منابع جغرافیایی شماست، ابتدا باید ببینید:
- چقدر می خواهید سرمایه گذاری کنید؟
- چقدر منابع نزدیک به نقدینگی دارید؟
- چقدر موقعیت جغرافیایی شما برای شما منابع ایجاد می کند؟
- بازار به شما چه می گوید؟
- و مواردی از این قبیل.
حالا بیایید به سراغ لیست های قبلی برویم:
مهارت ها را با لیست ایده ها و ارتباطات تطبیق دهید و حالا ایده های جدید را نیز بیابید و همه را لیست کنید، سپس لیست پایانی را غربال کنید و یکی یکی هر کدام را فدای دیگر ایده ها کنید، اینقدر این ایده ها را پالایش کنید تا به سه ایده برسید، وقتی این سه ایده را کشف کردید حالا به سراغ این بروید که ببینید به کدام عشق و علاقه دارید، اکنون تمرکز و برنامه خودتان را بر روی آن بگذارید.
اما یک توصیه:
کار را سخت نکنید، شروع یک ایده نصفه و نیمه و ضعیف، بهتر از دست روی دست گذاشتن است، یادتان باشد هر مسیری برای شما کلی آموزش و تجربه به همراه دارد، مراقب باشید در تله کمالگرایی نیفتید، این تله، خطرناک، نا امید کننده و بسیار کشنده است، معمولا آدم های کمال گرا با این که مهارت ها و توانایی های خارق العاده ای دارند اما اقدام خاصی نمی کنند، این را جدی بگیرید، کمالگرایی را رها کنید، کار را از هر نقطه که می شود آغاز کنید و سپس در مسیر به همراه کسب تجربه ها و ارتباطاتی که شکل می گیرد، کم کم آن را کامل کنید.
به قول شاعر که میفرماید:
تو پای در راه بنه و هیچ مپرس!
خود راه بگویدت که چون باید کرد
موفق و عملگرا باشید.